همنوشی با کتاب!
جایی است همین نزدیکی!
و برای
آنهایی که همیشه با دوست سالهای دور و نزدیکشان –کتاب- مینشستند و مینوشیدند و میخواندند، جایی به راستی دنج!
خیلیها در این مدت پس از افتتاح نخستین کافه کتاب مشهد، آمدهاند و نشستهاند و نوشیدهاند و گپی و گفتی... و بعد هم در انتهای آن دفترِ منوی روی میز خاطرهشان را از بودن در کافه کتاب و لذت نخستین همنوشی رسمی با کتاب نوشتهاند، خیلیها هم خاطراتشان را در صفحههای مجازی وبلاگشان حفظ کردهاند...آنهای اولی و آنهای دومی و آنهای سومی که هنوز پایشان به پاتوق کتابخوانها باز نشده اما دوست دارند روزی گذرشان بیافتد، همه اهالی کافه کتاباند و اینجا جایی برای دمزدنشان!
جایی برای گفتن از خوبیها و بدیهای کافه کتاب و از کاستیها و نکاستیهایش!
و من - منظور صاحب قلم و راهانداز این صفحه- یک دوستدار کتاب، یک عاشق جایی چنین دنج،
که از قضای روزگار از وابستگان موسسین کافه است و این بدشانسیِ خوششانسگونه لطف حضور در آنجا را کمی کاسته! با این
همه ایجاد چنین فضایی حداقل کاریست برای بیان آن عشق سرخورده!
ضمنا تا همین لحظه بسیاری از اهالی قلم میهمان کافهکتاب مشهد بودهاند. گزارشش را زین پس-البته انصافاً کمی دیر- خواهیم داد! و اینجا البته فضایی است موقت برای ادای دینی مختصر به کافه کتاب آفتاب! شاید سایت تخصصی کافه به زودی جای این صفحه نسبتاً صمیمانه را بگیرد.
بد ندانستم در همین ابتدای امر یک لینک خوشمزه با طعم کتاب به اشتراک بگذارم حتمن لازممان می آید
چگونه کتابخوان شویم... از زبان پدر علم مذاکره ایران