کاش همه کافهها، کافه کتاب بودند!
یادداشت محمد حسین جعفریان درباره کافه کتاب آفتاب در روزنامه قدس
رفته بودم بازارچه کتاب مشهد، کافه کتاب، نزد ناشر سرشناس و مهربان مشهدی، جناب قدسی. یک جورایی هم شاد شده و سرحال آمده بودم و هم کمی دلم گرفت و غصه خوردم!
یاد سالهای نوجوانی خودم افتادم در مشهد دهه شصت. حسرت یک کتابفروشی به روز و پر و پیمان. حسرت داشتن یک ناشر فعال در مشهد آن سالها. خیلی خوب یادم هست، وقتی کتابفروشی بزرگ آستان قدس رو به روی باغ ملی، ابتدا در دو طبقه تأسیس و دایر شد، چه ذوقی کردیم ما. پاتوقمان شده بود آنجا. مثل بهشت بود برایمان. هر روز به طمع کتاب قصه و شعری جدید، میرفتیم و تمام قفسهها را وارسی میکردیم.
حالا مشهد افزون بر دهها کتابفروشی فعال و پررونق در گوشه گوشه شهر، یک راسته کتابفروشهای مستقل دارد. جایی که همه عشق کتابها برایشان بهشت به تمام معناست.
مغازههایی مجهز، ناشرانی که اغلب با همکاران تهرانی خود رقابت میکنند و در اموری اگر از آنها پیشتر نباشند، عقبتر نیستند. از انتشارات عظیم «به نشر» و کتابهای پر و پیمانش گرفته تا انتشارات «سپیده باوران» که امروز دست کم در حوزه شعر معاصر در تمام مملکت گل سرسبد است. در دیگر حوزهها هم آثار بسیار مهمی را منتشر کرده و مهمترینش، چاپ مجدد آثار متفکر نامدار همولایتیمان «دکتر علی شریعتی». چه کسی باور میکرد روزی کتابهای شریعتی را خود مشهدیها منتشر کنند و علاقهمندان خراسانی او هر سفر که به تهران میروند، به دنبال آثارش در کتابفروشیهای جلوی دانشگاه سرگردان نباشند. عجیبتر آنکه یک کتاب چاپ نشده شریعتی هم در این مجموعه آثار جدید منتشر شده است.
نمیدانم با این فضایی که به همت مسؤولان محلی و شیفتگان فرهنگ و کتاب در بخش خصوصی ایجاد شده، نوجوانان و جوانان خراسانی، چه بهانهای برای کتاب نخواندن دارند؟
به چهارراه گلستان که میرسی و وارد این بازارچه میشوی، دلت نمیخواهد بیرون بیایی. آنها که تجربه سفر به پایتختهای اروپایی را دارند، میدانند در آنجا، خاصه در لندن و رم و پاریس و مسکو که من خود شاهد بودهام، فضاهای مشابهی هست که مخاطبان کتاب، آثار مورد نیازشان را اغلب در کنار نویسندگان آنها که پاتوقشان همین کافههای کتاب و سراچههای مربوطه است، تهیه و خریداری میکنند. چه لذتی دارد، اثر یک شاعر، متفکر، رمان نویس، پژوهشگر و... خراسانی را ناشری خراسانی منتشر کند، در بازارچه کتاب مشهد به مخاطبان عرضه نماید و مخاطبان بتوانند در همانجا و مجموعههایی چون کافه کتاب، هم اثر مورد علاقه خود را بیابند و هم صاحب اثر را. چه برکاتی دارد این رویاروییها برای نسل نو ظهور. چه بجاست راهی اندیشیده شود تا به طور منظم در روزهای هفته برنامهای باشد که چهرههای صاحب قلم و سرشناس خراسانی، در این بهشت کتاب، شیفتگان کتاب و کتابخوانی و طرفداران آثار خود را ملاقات کنند و این مکان به پاتوق فرهنگی جدی و سرشناس و تعیین کنندهای در حوزه فرهنگ و ادب شهر ما و حتی کشور تبدیل شود! انشاءا...